امیر المومنین علیه السلام همراه قرآن و قرآن همراه ایشان (به روایت اهل سنت عمری)
حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت عمری روایت کرده است:
٢٢٦/٤٦٢٨- أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَفِيدُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ، ثنا عَمْرُو بْنُ طَلْحَةَ الْقَنَّادُ الثِّقَةُ الْمَأْمُونُ، ثنا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِيُّ، عَنْ أَبِي ثَابِتٍ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْجَمَلِ، فَلَمَّا رَأَيْتُ عَائِشَةَ وَاقِفَةً دَخَلَنِي بَعْضُ مَا يَدْخُلُ النَّاسَ، فَكَشَفَ اللَّهُ عَنِّي ذَلِكَ عِنْدَ صَلاةِ الظُّهْرِ، فَقَاتَلْتُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَلَمَّا فَرَغَ ذَهَبْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَأَتَيْتُ أُمَّ سَلَمَةَ، فَقُلْتُ: إِنِّي وَاللَّهِ مَا جِئْتُ أَسْأَلُ طَعَامًا وَلا شَرَابًا وَلَكِنِّي مَوْلَى لأَبِي ذَرٍّ، فَقَالَتْ: مَرْحَبًا فَقَصَصْتُ عَلَيْهَا قِصَّتِي، فَقَالَتْ: أَيْنَ كُنْتَ حِينَ طَارَتِ الْقُلُوبُ مَطَائِرَهَا؟ قُلْتُ: إِلَى حَيْثُ كَشَفَ اللَّهُ ذَلِكَ عَنِّي عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ، قَالَ: أَحْسَنْتَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: " عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ".
در روز جمل، وقتی چشمم به عایشه افتاد که ایستاده بود، پارهای از خیالات که در دل دیگران وارد میشود، در دل من نیز پدید آمد، هنگام نماز ظهر، خداوند شک و تردید را از دل من برطرف ساخت و سرانجام به پشتیبانی از حضرت علی (علیه السلام) با دشمنان او نبرد کردم. پس از پایان جنگ به مدینه بازگشتم. و به خانه ام سلمه رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراکی و آشامیدنی به خانه تو نیامدهام. من آزاد شده ابی ذر هستم. ام سلمه، به من خوش آمد گفت و من حکایت حال خود را در روز جمل بازگو کردم. ام سلمه گفت: وقتی دلها به هر سو پرواز میکرد، تو دلت به کدام سو پر کشید؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز کردم که خداوند پرده شک را از چشم دل من برطرف کرد و در هنگام ظهر، دروازه حقیقت به روى من گشوده شد و در راه حقیقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد کردم. ام سلمه، از شنیدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرین گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: علی همراه قرآن است و قرآن نیز همراه با علی (علیه السلام) است. هیچگاه علی (علیه السلام) از قرآن و قرآن از علی (علیه السلام)، جدا نمیشوند تا این که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت مینویسد:
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَأَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِيُّ هُوَ عُقَيْصَاءُ ثِقَةٌ مَأْمُونٌ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ.
این روايت سندش صحیح و ابو سعید التیمیهمان عقیصاء است که ثقه و مورد اعتماد است؛ ولی بخاری و مسلم آن را نقل نکردهاند.
ذهبی نیز در تعلیقات خود مینویسد:
صحيح، وأبو سعيد عقيصاء: ثقة مأمون.
حدیث صحیح است و ابو سعید عقیصاء ثقه و مورد اعتماد است.
المستدرک علی الصحیحین، تالیف حاکم نیشابوری، جلد ۳، صفحه ۱۳۴، حدیث ۴۶۲۸، چاپ دار الکتب العلمیة